تیم بهتر ، رشد بیشتر
کارآفرین و مدیر موفق می داند چگونه کار را تمام کند

در جلساتی که با یک کارآفرین و مدیر داشته ام ، گاهی به این سوال بر می خورم که چگونه می توانم 3 یا 4 ساعت بیشتر کار کنم ؟ البته این به نظر غیر ممکن می رسد اما برای استارت آپ یا کسب و کاری که می بایست سرمایه های بیشتری جذب کند یا افراد بهتری را جذب کند ، زمان تبدیل به یک چالش جدی برای مدیران و فاندرها می شود ، چرا که اینها کارهایی است که خود آنها باید در انجام آن مستقیما دخالت کنند.

مدیران موفق می دانند که چگونه زمان خود را مدیریت کنند . حداقل این چیزی است که بر اساس تقویم کاری ، برنامه جلسات ، تماس ها ، کارهای در حال انجام و ساعتی که به رختخواب می روند ، به نظر می رسد . اما سوال اینجاست که چرا وقتی یک وظیفه جدید به بعضی از مدیران محول می شود ، تقویم کاری آنها به هم می ریزد ؟ مشکل تنها به اینجا ختم نمی شود و به صورت خیلی عامیانه ، خود آنها هم به هم می ریزند . نشانه هایی از قبیل تحمل پایین ، خواب ناکافی ، بدبینی و سپردن هر چه بیشتر وظایف اصلی به دیگران معمولا در موارد و در بین این دسته از مدیران شایع است .

 

چرا ؟

 

چرا موفقیت برای برخی مدیران احساسی گذرا توام با خستگی فراوان است؟ در فرهنگ قهرمانان عامه ، آنها انسان هایی خستگی ناپذیر ، فرا زمانی و با انرژی بی انتها هستند که قادر به انجام کارهایی فرا انسانی هستند . اما قهرمانان واقعی خوب می دانند که زمان و انرژی دو پارامتری هستند که مدیریت شده اند تا از آنها یک قهرمان بسازد و آنقدر در انجام یک کار مهارت یافته اند که آن را به گونه ای انجام می دهند که دیگران تصورش را نمی کنند . فرهنگ قهرمانی در میان عامه ، محلی است برای توجیه نمی توانم چون فرا انسان نیستم اما در میان قهرمانان ، محلی است برای صرف فعل خواستن ، دقیقا چون انسان هم یک پدیده است که مانند هر پدیده دیگری ، شور زندگی دارد .

ذهن انسان تا به این حد توانایی ایجاد یا برداشتن مانع ها را دارد که می تواند از من ، من بسازد . این من همانی است که تعریف می کنیم ، به آن می پردازیم و مراقبش هستیم . نه خیال است و نه ذهنیت محض بلکه یک موجودیت تعریف شده و ساخته و پرداخته شده است .

 

چگونه ؟

 

اولین قدم ، گردآوری داده به هر اندازه که ممکن باشد تا بتوان آنها را برای یک هدف برنامه ریزی کرد : به حداکثر رساندن انرژی . انرژی فیزیکی ، انرژی احساسی و انرژی ذهنی . اینها اجزای کار اجرایی موفق هستند که در زمان مناسب با افراد مناسب و با برنامه مناسب و بدون احساس خستگی ، صورت می پذیرد . در این مقاله در خصوص انواع انرژی انسانی توضیح داده ام .

نگهداری و استفاده از انرژی یک توصیه عاقلانه است اما اجرای آن بیشتر از آنچه فکرش را کنیم دشوار است . چند بار در روز ممکن است بشنوید که دیگران کمبود خواب دارند یا حوصله انجام کاری را ندارند یا دائما انجام کاری را به تعویق می اندازند .

 

به صورت خلاصه :

 

انرژی فیزیکی : پایه و اساس هر کاری است که انجام می دهید . این آن دسته از انرژی است که بیشترین تاثیر را بر زندگی ما دارد اما معمولا کمترین توجه به آن می شود . ( جملاتی مانند من امروز با یک وعده غذا توانسته ام کار کنم یا سه ساعت خواب برای من کافی است یا سیگار می کشم چون دوست دارم ، حکایت از این نوع غفلت رایج است )

انرژی احساسی : اینکه در هر لحظه چه احساسی دارید حکایت از این نوع انرژی است . هیجان ، خشم ، امید ، شادی و .. . این احساس ها بیش از نیمی از رفتارها و تصمیم های ما را به ما دیکته می کنند .

انرژی ذهنی : بالاترین سطح از انرژی است و فقط زمانی بدست می آید که شما تسلط ، درک و تمرکز کافی بر وضعیت جسمی و احساسی خود داشته باشید .

وقتی این سه قطه در کنار هم قرار گیرند ، سازه ای نامرئی می سازند که در اصطلاح به آن عملکرد فرا زمانی گفته می شود . برخی ممکن است به آن جریان یا وضعیت بگویند به هر حال این یک نوع بهره وری سیال است که می تواند رهبران را قادر سازد تا در زمان کمتری کار بیشتری انجام دهند .

راه هایی برای رسیدن به این وضعیت وجود دارد با نگهداری و استفاده از انواع انرژی وجود دارد اما اولین قدم ، گردآوری داده است ( همانطور که قبلا گفتم ) . چه نوع داده ای مد نظر است ؟ اجازه دهید از بحث های پیچیده صرف نظر کنیم و بگوییم که هر چه بهتر خود را بشناسید بهتر می توانید انرژی خود را مدیریت کنید . پس تا می توانید در مورد خودتان اطلاعات جمع آوری کنید . اینکه چه کسی هستید ؟ سیستم باورهای شما چگونه است ؟ چطور کار می کنید ؟ چطور تصمیم می گیرید ؟ چطور می خورید ؟ چطور می خوابید ؟ چطور اشتباهات خود را می پذیرید ؟ چطور از خود تشکر می کنید ؟ چطور به بقیه پدیده ها نگاه می کنید ؟ چطور راه می روید ؟ چطور بحث می کنید ؟ چطور پاسخ می دهید ؟ و …. هر چه به سوالات بیشتری در مورد خودتان پاسخ دهید به شناخت بهتری از خودتان دست می یابید و بهتر می تواند بر وضعیت جسمی ، احساسی و ذهنی خود تسلط داشته باشید .

اما یکی از بهترین راه ها برای شناخت خود کمک گرفتن از تخصص هایی همچون کوچینگ و روان درمانگران است . این دو البته روش های متفاوتی را به کار می گیرند اما نتیجه یکی است . این توصیه ای است که کارآفرینان موفق که دوره های سخت استرس را در کسب و کار خود پشت سر گذاشته اند به دیگران می کنند .

اگر این حقیقت داشت که مردم نمی توانند تغییر کنند ، امروز ما جمعی از بهترین شرکت ها را در سطح جهان نداشتیم .
بیشتر افراد اجزای اصلی انرژی فیزیکی را می شناسند مانند خواب کافی ، تغذیه مناسب و ورزش . اما افت قابل توجهی بین افرادی که این اصول را می شناسند و افرادی که به آنها عمل می کنند وجود دارد . مهمتر اینکه اصول فیزیکی وجود دارد که بسیاری از مردم حتی از آنها آگاه هم نیستند .

بسیاری از چیزهایی که احساس می کنیم ، بر اساس غریزه هستند و ما نسبت به آنها آگاه نیستیم . اگر مدیر یا بنیانگذار یک کسب و کار در حال رشد هستید با رهگیری احساسات خود خواهید یافت که احتمالا بیشتر اوقات در یکی از دو فاز جنگ یا پرواز هستید.

انسان به صورت غریزی نیاز دارد تا از خود به عنوان یک گونه جانوری محافظت کند و آدرنالین یکی از هورمون هایی است که در خدمت این نیاز است . به ویژه وقتی که هنوز در سالهای بسیار دور انسان جزیی از زنجیره غذایی به شمار می رفت ، وجود این هورمون و مکانیزم ناخودآگاه محافظت از خود باعث حفظ و بقای انسان شد . اکنون این میل غریزی خود را در جاهایی که به هر شکل تهدیدی وجود دارد خود را نشان می دهد . مانند زمانی که یک محصول یا سرویس جدید را به بازار معرفی می کنید یا در زمان جلسات هیئت مدیره و … . حتی اگر خودتان نسبت به آن آگاه نباشید . چیزی بسیار مهم این است که این مکانیزم جنگ یا پرواز ، انرژی فیزیکی زیادی نیاز دارد . به همین دلیل است که توصیه می شود قبل از جلسات مهم با سرمایه گذاران ، قبل از استخدام نیروهای مهم ، قبل از اخراج نیرو ها ، قبل از بازگشایی نماد بورس ، قبل از جلسات هیئت مدیره و قبل از بسیاری از اتفاقت مهم زندگی تجاری خود خواب و تغذیه کافی داشته باشید .

برای آنکه بتوانید تست کوچکی از میزان انرژی فیزیکی خود و اینکه چطور آن را مدیریت می کنید داشته باشید به سوالات زیر پاسخ دهید :

  • چقدر در جلسات احساس هوشیاری دارید و حرف دیگران را متوجه می شوید ؟
  • الگوی خواب شما چطور است ؟
  • آیا ورزش می کنید ؟
  • آیا در جلسات نیاز شدید به استراحت دارید ؟
  • چقدر در جلسات مشارکت موثر دارید ؟

به این سوالات فقط فکر نکنید . جلسه یا جلسات خاصی را به یاد بیاورید . یک دوره از زندگی خود را مثلا یک هفته در نظر بگیرید . یک کاغذ و خودکار بردارید و پاسخ این سوالات را بر روی کاغذ بنویسید و هر از گاهی این کار را تکرار کنید .

انرژی فیزیکی تنها محدود به صبح زود بیدار شدن نیست . بلکه مربوط به این است که هر زمان که با مساله ای روبرو می شوید انرژی کافی برای حل آن را داشته باشید و آن را به سادگی به بعد موکول نکنید یا برای حل آن زمان زیادی صرف نکنید یا به شیوه های عجیب مشکل را به زیر فرش حول ندهید !

البته این طبیعی است که هر فردی الگوی انرژی فیزیکی خاص خود را داشته باشد . برای اینکه الگوی خود را بدست آورید هر زمان که بیشترین انرژی را برای حل مشکلات داشتید بر روی تقویم ثبت کنید و بعد از مدتی به آن نگاه کنید تا دریابید الگوی انرژی فیزیکی شما به چه نحوی است تا از آن برای تنظیم کردن جلسات ، معرفی محصولات ، بحث و گفتگو با کوفاندرها و … استفاده کنید.

بسیاری از مدیران یا کوفاندرها یا کارآفرینان ادعا می کنند که آدم های شب هستند . آنها به راحتی به همه می گویند که من بین ساعات 7 تا 2 نیمه شب بیشترین کارایی را دارم . البته ممکن است بعضی اینگونه باشند اما بیشتر افراد به این دلیل در این ساعات تمرکز بیشتری دارند که در طول روز وقت خود را در جلسات گذرانده یا دائما در کنار دیگر افراد یا کارها بوده اند . این به این معنی نیست که آنها عصر ها بیشترین تمرکز را دارند ، فقط به این معنی است که آنها در طول عصر و شب مزاحمتی ندارند و همین موضوع اتفاقا می تواند بر روی انرژی فیزیکی آنها تاثیر منفی بگذارد .

در خصوص خوابیدن بحث های زیادی شده است . یک مطالعه بوسیله آندرز اریکسون نشان می دهد که بهترین ویلونیست ها در طول شبانه روز 8 و نیم ساعت می خوابند . برای آنهایی که می خواهند به معنای واقعی بیشترین کارایی را داشته باشند ، 8 ساعت خواب ضروری است . ممکن است عده ای ادعا کنند که 3 یا 4 ساعت خواب برایشان کافی است اما همیشه این افراد بهای کم خوابی را در آنچه که انرژی کافی برای انجامش ندارند یا به موقع انجامش نمی دهند ، می پردازند .

من به دلایلی نمی توانم خوب بخوایم ، چه باید بکنم ؟

در زمان بیداری به ازای هر 90 دقیقه ، 10 دقیقه به خود استراحت بدهید . آبی بنوشید ، پاهایتان را بکشید و نفس عمیق بکشید. این میزان انرژی فیزیکی شما را در یک سطح نرمال تا زمانی که بتوانید آن را جبران کنید نگه می دارد .
به یاد داشته باشید که در وضعیت ذهنی جنگ یا پرواز ، اولین چیزی که ذهن به شما دیکته می کند این است که نفس عمیق کشیدن و یک استراحت کوتاه 10 دقیقه ای سودی برای بقای شما ندارد ( لزومی یا فایده ای ندارد . یا اینکه به سادگی آن را فراموش می کنید یا فکر می کنید اصلا برایش زمان ندارید ) . اما دوران ژوراسیک و زمانی که می بایست از هر ثانیه برای فرار از جانداران غول پیکر استفاده می کردیم گذشته است !

پس در طول روز چندین بار تنفس عمیق داشته باشید ، به خودتان استراحت های کوتاه بدهید و ضربان قلب تان را پایین نگه دارید.

انرژی احساسی به شدت به انرژی فیزیکی گره خورده است . بدون انرژی فیزیکی مناسب کنترل احساسات بسیار دشوار خواهد بود . کنترل انرژی فقط مربوط به ما نیست بلکه به اطرافیان ما نیز مربوط می شود . اینکه آنها در طول روز چه برداشتی از وضعیت ذهنی و احساسی ما دارند . اینکه چگونه با دیگران ارتباط می گیریم و چگونه از پس شرایط ناگهانی بر می آییم .

برای آنکه میزان انرژی احساسی خود را دریابید توصیه می کنم تا از تست EQ استفاده کنید . این تست به شما نشان می دهد که نتیجه و خروجی انرژی احساسی شما چگونه است .

مانند الگوی انرژی فیزیکی می توانید الگوی انرژی احساسی خود را نیز در طول روز ثبت کنید . توصیه می کنم در طول ساعات روز نسبت به احساسات خود آگاه باشید و هر زمان که یکی از این احساسات در شما ظاهر شد ، آن را ثبت کنید . برای آنکه تمرکز بیشتر داشته باشید می توانید از جدول زیر استفاده کنید .

هدف این نیست که همیشه احساس های خوبی داشته باشید چرا که هر کسی در طول روز لحظه های با انرژی احساسی بد را تجربه می کند . کارآفرینی و مدیریت سواری کردن بر روی قطار هوایی است . مهم این است که بدانید در هر لحظه کجای ریل هستید و چطور به مسیر بالا و اوج خود بر گردید .

بنابراین باز هم تا می توانید نسبت به وضعیت احساسی خود داده جمع آوری کنید و نسبت به آن آگاه باشید .

اگر انرژی فیزیکی را یک ماشین در نظر بگیریم ، انرژی احساسی سوخت آن است .

بیشترین جمله ای که افراد در شرایط نامناسب احساسی به زبان می آورند این است که : باید این دو هفته یا این دو ماه یا این شرایط سپری شود . ولی سوالی که مطرح می شود این است که : خوب بعد از آن چه ؟ فکر می کنید بعد از آن چه معجزه ای رخ خواهد داد ؟ چه تغییراتی خود به خود اتفاق می افتند ؟ بیرون از زندگی ما مسائل بسیاری در حال رخ دادن هستند که ما کنترلی بر روی آنها نداریم ، اما آنچه در درون ما اتفاق می افتد فقط یک مسئول دارد و آن هم خود ما هستیم.

پیش بینی وضعیت احساسی و تطبیق یافتن با آن آسان است . کافی است تا داده های لازم در خصوص الگوی احساسی خود را جمع آوری کنید . وقتی که متوجه شوید که به عنوان مثال صبح ها بعد از بیدار شدن از خواب عصبی هستید ، آن وقت خود و زندگی تجاری خود را با آن تطبیق می دهید و برایش چاره ای می اندیشید .

به صورت عمومی ، وضعیتی که در آن صبح ها از خواب بیدار می شویم تاثیر به سزایی در وضعیت کل روز دارد . این را مانند فونت پیش فرض فایل متنی خود در نظر بگیرید . اما اگر نسبت به آن آگاه باشید می توانید آن را مجددا تنظیم کنید.

نکته مهم دیگری که در مورد انرژی احساسی باید بدانید ، محرک ها هستند . در زمان ترسیم الگوی انرژی احساسی خود به این توجه داشته باشید که چرا در آن لحظه به خصوص احساس خوبی نداشتید . چه عاملی محرک آن بوده است . در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد که محرک های به خصوصی بدون آنکه نسبت به آنها آگاه بوده باشید برای مدت طولانی در اطراف شما ایجاد احساسات منفی کرده اند و شما می توانید نسبت به دستکاری آن محرک ها اقدام کنید. نکته جالب توجه این است که به محض آگاه شدن نسبت به محرک ها ، ممکن است آنها تاثیر خود را از دست بدهند .

بعد از جلسات ، حتما به خود استراحت بدهید . احساساتی که از یک جلسه داشته اید را به کناری بگذارید و با انرژی احساسی خوب وارد جلسه بعدی شوید . همین موضوع در مورد رفتن از بخشی به بخش دیگر نیز صادق است و اینکه چقدر مهم است تا کارها به خوبی برنامه ریزی شوند و مجبور نباشیم به صورت بی نظمی دائما از نقطه ای به نقطه دیگر در شرکت حرکت کنیم .

یکی از بلاهایی که بعضی مدیران بر سر خود یا دیگران می آورند ، مقایسه کردن است . این که خود را با دیگران یا دیگران را با یکدیگر مقایسه می کنند بلافاصله باعث نابودی انرژی احساسی می شود و احساساتی همچون ناامنی و ناتوانی را بیدار می کند . این راه بسیار ساده ای برای نابودی انرژی احساسی است! مقایسه به خشم و ناامیدی می انجامد . این خودش به اندازه کافی بد است اما بدتر آن است که نشان می دهد که شما به عنوان مدیر چقدر صبر و تحمل پایینی دارید که در محیط کار یک سم است .

خوشبختانه همانطور که برای پایین آوردن ضربان قلب ، تکنیک هایی وجود دارد برای وادار کردن ذهن به تولید انرژی احساسی خوب نیز تکنیک هایی وجود دارد . کافی است تا لحظاتی را به یاد بیاورید که به هر دلیل به خودتان افتخار کرده اید . لحظاتی که مفید بوده اید ، لحظاتی که چیزی ساخته اید و چیزهایی که باعث غرور و افتخار شما هستند . اینها سوخت تولید انرژی احساسی خوب هستند و ناگفته نماند که انسان های باهوش هر روز با کارهای ولو کوچک این لحظات را برای خود خلق می کنند تا این سوخت جدیدی به حافظه خود داده باشند .

با این نوع تفکر ، ذهن در زمان حال زندگی کرده و به صورت شیمیایی تغییر می کند .

باز هم می گویم که به کار گیری این اصول منطقی چندان ساده نیست چرا که انسان برای قرن ها در زنجیره غذایی بوده است و ترس و منفی بودن بخشی از وجود انسان است . به همین دلیل است که فراموشی لحظاتی که در آن احساسات خوبی داشته ایم بسیار آسان است و به همین دلیل است که مایلیم هر روز اخبار بد دنیا را بخوانیم و آنها را بازنشر کنیم .
ما در پاک کردن ، خاطرات برنده استاد شده ایم و تعجبی ندارد اگر که شانسی برای برنده شدن در آینده تصور نمی کنیم .
جشن گرفتن و مرور لحظات برنده و دستاوردهای خوب یکی از بهترین راه ها برای تنظیم مجدد انرژی احساسی است . این فقط یک تکنیک نیست بلکه یک مسئولیت برای مدیران و کوفاندرها است . اینکه با تک تک کارکنان دست بدهند و از آنها بابت آنچه خلق کرده اند تشکر کنند و به آنها یادآوری کنند که لحظات خوبی بوده است . اینکه بابت آنچه بدست آمده است جشن بگیرند و این انرژی احساسی را در میان کل تیم زنده نگه دارند .

تفاوت یک مدیر خوب بودن با یک مدیر مثال زدنی بودن در میزان انرژی ذهنی آنها است وگرنه اصول و تکنیک های مدیریت را همه مدیران خوب می دانند .

انرژی ذهنی توانایی جدا کردن خودتان از افکارتان است . هر روز ما میلیون ها فکر از سرمان می گذرد که در ما تولید استرس ، افسردگی ، خشم ، ناامیدی و .. می کنند . این افکار می توانند به میلیون ها شکل انرژی ذهنی شما را بدزدند ، ولی شما مجبور نیستید که آنها را باور کنید .

 

قدرت دگرگونی انرژی ذهنی :

 

کارآفرینان ، مدیران ارشد ، کوفاندرها و بنیانگذاران ، پارکینگ ماشین نگرانی هستند . آنها دائما نگران این هستند که کارها به موقع و خوب انجام نمی شود ، اینکه آنها افراد به اندازه خوب را استخدام نمی کنند ، اینکه آنها نمی توانند به خوبی جذب سرمایه کنند و .. . یک چیز بین همه این افکار مشترک است و آن اینکه تا زمانی که این افکار به واقعیت نپیوندند ، حقیقت ندارند و واقعا چه تعداد از این افکار به واقعیت خواهند پیوست . اما ذهن تربیت شده انسان برای حفظ بقا مایل است تا دائما ما را در وضعیت خطر نگاه دارد.

آنچه در کارآفرینان بسیار موفق مشترک است این است که آنها به گونه ای از کنار مسائل می گذرند که انگار اصلا آنها را نمی بینند. انرژی ذهنی به شما اجازه می دهد تا آنچه را واقعا در شرکت یا تیم شما اتفاق می افتد ببینید بدون آنکه نسبت به آن داوری یا پیش فرضی داشته باشید . درست مانند یک دوربین فیلم برداری . بنابراین مجبور نیستید در مورد آنچه دیده اید خیلی حرف بزنید مگر آنکه لازم و مبتنی بر حقیقت باشد و فقط تصمیم می گیرید با آنچه دیده اید چه کنید . یک فرآیند سریع و موثر خلق ثروت و فرصت !

انسان با انرژی ذهنی بالا صاحب یک ذهن چابک است که دیگران را بخواند بدون آنکه چیزی به آنها نسبت بدهد. یک تکنیک ساده برای بررسی انرژی ذهنی این است که هر زمان که انرژی احساسی پایینی داشتید ، ببینید که چه کسی مقصر است ، شما یا دیگران ؟ در صورتی که دیگران را مقصر می دانید یا به دلیل پیش فرض های ذهنی شماست یا به دلیل نتیجه گیری ها که نشان از انرژی ذهنی پایین است و زمانی که بدون دلیل موجه خود را مقصر همه چیز می دانید نیز نشان از انرژی پایین ذهنی است .

 

نشانه های پایین بودن انرژی ذهنی :

 

  • خود را در میان شرایطی می بینید که احساس می کنید هیچ کاری نمی توانید انجام دهید.
  • نمی توانید رو یک کار بیشتر از چند دقیقه تمرکز کنید.
  • به کار بعدی که باید در طول روز انجام دهید فکر می کنید و احساس خستگی دارید .
  • برای کارهایی که در طول روز انجام می دهید هدف بلند مدتی ندارید.

بهترین تکنیک برای افزایش انرژی ذهنی به شرط اینکه انرژی فیزیکی و احساسی خوبی داشته باشید این است که این انرژی را بیدار کنید و به آن در دنیای واقعی تجسم ببخشید. از این تکنیک به شیوه های مختلفی برای تحقیق رویاها استفاده شده است اما این تکنیک ساده ای که است که برای افراد آگاه نسبت به فیزیک و احساسات خودشان که برنامه منظم ، خودآگاه بیدار و تلاش روزانه دارند ، جواب می دهند تا به هر اندازه به اهداف خود دست یابند .

هر آنچه را که باید انجام دهید و هر آنچه را که نمی گذارد تا شما تمرکز کنید را بر روی کاغذی یادداشت کنید . اینها را یادداشت کنید و به صورت برچسب بر روی دیوار بچسبانید . حتما بین بر چسب ها فاصله وجود داشته باشد . هر برچسب یک بلاک ذهنی است که در دنیای واقعی تجسم پیدا کرده است . همه ما در ذهن خودمان به تولید این بلاک ها می پردازیم اما بیشتر از آنکه بر آنچه باید انجام شود تمرکز کنیم بر موانع انجام آنها متمرکز می شویم .

در هفته بین 90 دقیقه تا 2 ساعت برای این تکنیک وقت بگذارید و اجازه ندهید هیچ چیزی مزاحم شما شود . سپس یک کار با اولویت بالاتر و یک مانع بزرگتر را انتخاب کرده و در طول ساعات یا روزهای آینده تمام ذهن خود را بر روی کاری که باید انجام شود متمرکز کنید و با مشاور یا روان درمان یا کوچ خود در خصوص مانعی که دارید گفتگو کنید تا زوایای آن برای شما آشکار شده و برایش تصمیمی بسازید .

در اینجا هم محرک ها اهمیت فوق العاده ای دارند . مدیرا و سرمایه گذاران معمولا ترکیبی از انواع احساسات را در طول یک جلسه و پس از آن درک می کنند. ممکن است پس از خروج از یک جلسه ذهنیت شما نسب به کار و شرکت خوب یا بد باشد . خیلی مهم است که بتوانید تفکیک کنید که این ذهنیت و احساسات متعلق به خود شما هستند یا متعلق به دیگران بوده اند . به عنوان یک مدیر و سرمایه گذار بسیار مهم است که انرژی ذهنی بالایی داشته باشید . فراموش نکنید که کسب و کار مانند هواپیمایی است که در کنترل شما و دیگر عوامل است اما مسئولیتش تنها با شماست و پیش از آنکه در هر شرایطی بخواهید به فکر سلامت جسم و احساس و ذهن دیگران باشید باید به عنوان مدیر و خلبان به فکر سلامت جسم و احساس و انرژی خود باشید تا شانسی برای عبور از آن شرایط داشته باشید نه فقط برای خودتان بلکه برای همه!
هر چند برخی از مدیران مشهور مانند اندی گروو ( مدیرعامل اینتل ) باور دارند که تنها عامل نجات ترس است اما بسیاری از مدیران موفق دیگر باور دارند که خود ترس عامل موفقیت نیست بلکه ذهن آگاه به ترس است که می داند چه زمانی باید ترسید و به چه نحوی باید عمل کرد و اینها هستند که بقا می یابند و از زندگی تجاری خود لذت می برند.

 

منبع :

firstround.com

 

مطالب مرتبط :

– مدیریت انرژی یا مدیریت زمان ؟

درباره این مطلب دیدگاهی ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.