
ایده های بسیاری در مورد مدیریت انرژی و زمان در محیط کار وجود دارند. مطالعه کردن در مورد یک موضوع یک چیز است و لمس و باور موضوع چیز دیگر . به همین دلیل است که بسیاری از موضوعات تنها در سطح اطلاعات در ذهن ما باقی می مانند و حتی گاهی با وجود ضرورت ، آنها را عملی نمی کنیم . برای لمس بهتر موضوع اجازه دهید یک سوال بپرسم :
تا چه میزان می دانید که در طول سه سال آینده به چه مهارت های جدیدی نیاز دارید ، چه وظایف جدیدی در زندگی شخصی ، عاطفی و شغلی بر عهده شما خواهد بود و چه نقش های جدیدی ایفا خواهید نمود ؟ آیا مطمئن هستید که به اندازه همه اینها زمان خواهید داشت ؟
با تفکر به این سوالات ، بیشتر اهمیت مدیریت انرژی به جای مدیریت زمان برای ما روشن خواهد شد و بیشتر به آن باور خواهیم داشت . حال اجازه دهید که به بحث بیشتر در باره این موضع بپردازم.
در محیط های کسب و کار امروز ، حتی اگر در کشوری با شرایط خاص اقتصادی و تقریبا غیر رقابتی ، مانند ایران باشد، هر روز از کارکنان انتظار بیشتری برای دستاوردهای بیشتر می رود. این به معنی لزوم افزایش بهره وری است. اما ابر قهرمان ها تنها متعلق به فیلم های سینمایی هستند و در زندگی واقعی قهرمان ها ، آنها هستند که انرژی و زمان خود را در کنار یکدیگر مدیریت می کنند.
مدیران حتی پا را از این فراتر گذاشته و می دانند حتی انرژی و زمان دیگران را نیز چطور مدیریت کرده و می دانند در چه جاهایی نیاز به خرید زمان و انرژی است . همه اینها زمانی ممکن می شود که خود فرد در مورد جزییات زمان و انرژی خود به اندازه کافی بداند و بتواند تشخیص دهد که جای خالی را چگونه پر خواهد کرد. در غیر این صورت ، آنچه که در پایان یک روز از زندگی شخصی و کاری باقی می ماند، مجموعه ای از کارهای انجام نشده ، مجموعه ای از کارهای نیمه تمام و مجموعه ای کارهای انجام شده غیر ضروری است ، بدون آنکه مطمئن باشیم انجام این کارها چه تاثیری داشته است ، در حالیکه مطمئن هستیم ساعات طولانی را مشغول انجام انواع کارها بوده ایم. پس از مدتی چندان دور از انتظار نیست که خود را در گرداب عدم رضایت از خود ببینیم ، در حالیکه به شدت خسته ایم .
خبر بد اینکه نمی توان زمان را افزایش داد اما خبر خوب این است که می توان انرژی را افزایش داد اما چگونه ؟
قبل از اینکه به چگونگی افزایش انرژی و مدیریت آن بپردازیم ، اجازه دهید تا به اختصار درباره چیستی انرژی و مدیریت آن بپردازیم.
انرژی انسان در 4 حوزه تبلور پیدا می کند :
- به صورت فیزیکی :
این بنیاد همه ابعاد دیگر انرژی است و مرتبط با سلامت جسم انسان است.
- به صورت احساسی :
این درباره شناخت و کنترل آن دسته از احساساتی است که با بهره وری گره خورده اند.
- به صورت ذهنی :
این درباره متمرکز ماندن است. متمرکز ماندن روی تصویر بزرگی که کسب و کار یا زندگی شخصی خود دارید و
برای تحقق آن تصویر ، نقش های گوناگونی را برداشته اید.
- به صورت روانی :
این درباره بزرگتر از خود بودن است. درباره این است که چگونه قدم های موثرتری برداریم و بزرگتر فکر کنیم.
چگونگی افزایش و مدیریت انرژی :
به صورت فیزیکی :
با تغذیه بهتر ، خواب بهتر ، ورزش بهتر و سرگرمی بهتر ، جسم وضعیت سلامتی بهتر را تجربه کرده و به همان اندازه نیز انرژی فیزیکی افزایش می یابد . فراموش نکنید که این نوع انرژی بنیاد دیگر ابعاد انرژی است و حفظ و ارتقای آن مهمترین وظیفه انسان های موفق است .
به صورت احساسی :
احساساتی وجود دارند که با عملکرد انسان رابطه مستقیم دارند. مانند غم ، شادی ، خشم و … . هر چه بیشتر از خود شناخت داشته باشید و هر چه بیشتر بدانید که چگونه احساسات خود را در طول روز کنترل کنید ، عملکرد بهتری نیز خواهید داشت . انسان های موفق افرادی هستند که به خوبی خود را می شناسند و می دانند که احساس بخشی از وجود و خلقت انسان است. آنها می دانند که نه تنها وجود انواع احساس ها در انسان طبیعی است بلکه می دانند که در طول یک روز ، این احساسات به صورت متناوب تغییر می کنند . پس آگاه بودن نسبت به احساسات و کنترل آنها بخش مهارت مهمی برای انسان های موفق به شمار می رود . به این ترتیب ، آنها نسبت به عملکرد خود کنترل داشته و انرژی خود را برای عملکرد بهتر افزایش می دهند.
به صورت ذهنی :
هیچ روزی بدون هدف شروع نمی شود. حتی اگر هدفی ندارید باید بدانید که به عنوان یک پدیده در عالم هستی ، زندگی خود را با زنده بودن و پیش بردن زندگی سپری می کنید که این خود یک هدف بالاتر در نظام هستی است ، صرف نظر از آنکه باورهای شما چه چیزی باشد . اما هر یک از ما در زندگی شخصی و شغلی ، نقش هایی را برداشته و آنها را زندگی می کنیم . سوال اینجاست که آیا این نقش ها در راستای یک هدف بزرگتر هستند ؟ هدفی که بوسیله خود ما تعریف شده باشد ؟ هدفی که از ذهن ما برخواسته و بوسیله خود ما نوشته شده باشد . آنچه که از سر گذشته و نوشته شده تا سرنوشت ما را بسازد.
در طول روز اتفاق های بزرگ و کوچک فراوانی می افتد. اتفاقاتی که باعث می شود تمرکز خود را به هر اندازه از دست داده و به انجام کارهایی بپردازیم که ممکن است در لحظه ضروری به نظر برسند اما در نهایت به ما برای تحقق تصویری که از زندگی خود متصور شده ایم ، کمکی نمی کنند. اینها اقدامات نه تنها اتلاف زمان هستند بلکه اتلاف انرژی نیز هستند. با متمرکز ماندن بر روی اهداف خود و برنامه های اصلی خود و اهداف و ماموریت خود در زندگی شخصی و شغلی ، می توانیم علاوه به مدیریت انرژی ، آن را نیز افزایش دهیم.
به صورت روانی :
این نوع انرژی رابطه مستقیم با باورهای ما از خودمان و کارمان و زندگی مان دارد. این باورهای ما هستند که به انرژی لازم برای چگونگی انجام کارها را فراهم می سازند. مثال ساده آن را می توان در تفاوت عملکرد صاحبان کسب و کار و کارکنان جستجو کرد. صاحبان کسب و کار به دلیل آنکه بیشتر به خود ، ماموریت خود ، اهداف خود و کار خود باور دارند آن را بهتر از کارکنان انجام می دهند. مثال دیگر آن کسب و کارهایی هستند که به دلیل از دست رفتن باورهای صاحبان آن به کسب و کار تعطیل شده و از دست رفته اند. مهم نیست که این باورها به چه دلیل شکل می گیرند یا از دست می روند ، مهم آن است که بدانیم این باورهای ما هستند که انرژی لازم برای انجام یک کار را تامین می کنند.
گذار از “یا ” به و “و” :
در مقالات بسیاری دیده ام که توصیه به جایگزینی مدیریت انرژی به مدیریت زمان کرده اند یا آنکه تلاش می کنند تا یکی از این دو را مهمتر جلوه دهند. اما حقیقت این است که هر دوی اینها سرمایه انسان هستند. تفاوت در ظرف و مظروف است. آب تنها زمانی که در ظرف مربوط به خود قرار بگیرد به یک محصول نهایی یا ایجاد یک محصول نهایی کمک می کند. انرژی در ظرف زمان معنی دار شده و بهره وری را ایجاد می کند. پس مدیریت انرژی و مدیریت زمان هر دو در کنار هم اهمیت دارند و هیچیک بدون دیگری از ما انسان های موفق تری نخواهند ساخت.
آنچه که تا کنون در خصوص مدیریت زمان خوانده اید را به یادآورده و در کنار مطالبی که در این مقاله در اختیار شما قرار دادم قرار دهید ، به یک چارچوب در چگونگی مدیریت زمان و انرژی خواهید رسید . نیازی نیست تا کسی به شما بگوید که چه باید انجام دهید بلکه خود شما می توانید به سوالات مهمی که در این زمینه دارید پاسخ دهید. اما اگر به کمک بیشتری برای تصمیم گیری یا تصمیم سازی نیاز داشتید ، می توانید همیشه با یک کوچ صحبت کنید.
منبع :
جهت مطالعه بیشتر :