
آینده چیزی است که همه ما برای آن تلاش می کنیم. در حقیقت میل به چشیدن طعم موفقیت در ما تمامی ندارد. نوعی محرک شیمیایی در مغز که تنها با یکبار رخ دادن ، به یک میل همیشگی تبدیل می شود که دائما در جستجوی آن هستیم. اولین بار که واژه آفرین توام با لبخند پدر یا مادر را به عنوان سیگنالی از موفقیت دریافت می کنیم ، لحظه ای خاص است که بی نهایت تکرار آن کافی نیست و باز هم میل به تجربه این لحظه ما را در مسیری قرار می دهد که نامش را مسیر لمس موفقیت می نامیم. مسیری که در ارتقای شغلی هم به آن نیاز داریم.
متاسفانه به صورت یکنواخت در این مسیر گام برداشتن کار آسانی نیست و تکرار لمس موفقیت تلاش بی پایان نیاز دارد. اما آیا مجبور هستیم که همه آنچه در این تلاش نیاز است را خود بر عهده بگیریم ؟
شاید سوال عجیبی به نظر برسد. مانند است که بگوییم شما 50 درصد کاری که لازم است را انجام دهید و بقیه را به من بسپارید. اما این حقیقت دارد. به عنوان انسان در یک کلونی انسانی که بزرگترین موفقیت مان فعالیت جمعی و همکاری تیمی بوده است تا جایی که ما را در موقعیت چیرگی بر گونه های دیگر قرار داده ، می توانیم این موفقیت جمعی و دستاوردهای آن را به عنوان ابزاری در مسیر موفقیت فردی مان نیز به کار بگیریم.
حقیقت آن است که بسیاری از انسان ها از این دستاوردها برای هموار کردن مسیر موفقیت فردی خود در طول چند هزار سال گذشته استفاده کرده اند و این تنها مربوط به قرن بیست و یکم نمی شود. آنچه امروز را از گذشته متمایز می کند ابزارهای بیشتری است که در اختیار داریم. دستاوردهای همکاری جمعی چه چیزی هستند که در قرن های گذشته صرف نظر از اینکه چه ابزارهایی در اختیار ما بوده است در جهت موفقیت های فردی مان به ما یاری رسانده اند؟
اجازه دهید تا به دو تا از مهمترین آنها اشاره کنیم : ثبت حافظه جمعی و شبکه اجتماعی !
حافظه جمعی را ممکن است تاریخ نیز بنمایم اما من مایلم همچنان بر روی واژه حافظه تکیه کنم. چرا که حافظه تنها مستندات تاریخی رخدادهای پیرامون یک جمع انسانی نیست بلکه درکی و حس او از این اتفاقات نیز هست. در همکاری های جمعی وجود چنین حافظه ای و شکل دهی به آن مهمترین ابزار رهبران بوده است. درک جمعی از آنچه که رخ داده در مقایسه با آنچه که وجود دارد یا رخ خواهد داد ، جماعت انسانی را به مسیر های مختلفی هدایت می کند. انرژی و سینرژی را ایجاد یا نابود می کند. امری که مدیران باهوش به خوبی از آن با خبر هستند و می دانند که چگونه آن را مدیریت یا جهت دهی کنند.
شبکه اجتماعی محصول قرن بیست و یکم نیست هر چند در سال های گذشته به وفور این واژه را شنیده ایم . شبکه اجتماعی محصول پیوندهای جمعی انسانی است که در آن همانند سازی و همانند پنداری به عنوان یک هدف دنبال می شود . هر چند با پیدایش ابزارهای نرم مدیریت شبکه های اجتماعی که ما آنها را به عنوان اپلیکیشن های شبکه های اجتماعی می شناسیم ، اهداف و پارادایم های بیشتری نیز طرح شده و دنبال می شوند.
اینها چه کاربردی برای مسیر موفقیت فردی من به عنوان یک کارشناس ، مدیر یا بنیانگذار دارد ؟
هیچ موفقیتی در آینده بدون در نظر گرفتن گام های که اکنون بر می داریم میسر نیست و زمان حال نیز تابعی از آنچه در گذشته انجام داده ایم است. فکر نمی کنم کسی با جمله بالا مخالفتی داشته باشد. هر چند ممکن است برخی برای زمان حال اهمیت بیشتری نسبت به گذشته یا آینده قائل باشند. نمی خواهم در این مورد بحث کنم ، آنچه امروز تلاش می کنم تا در مورد آن با شما گفتگو کنم این است که می توان با تمرکز بر زمان حال بین گذشته و آینده نیز پیوند برقرار کرد و اقداماتی که برای لمس مجدد لحظه موفقیت در آینده لازم است را امروز طراحی کرد اما فقط نیمی از آن را انجام داد!
حافظه جمعی پیونده دهنده گذشته به زمان حال است و شبکه اجتماعی موتور محرکه ما در حرکت به سوی فرداست. اگر در اینستاگرام یا لینکداین یا بقیه ابزارهای مدیریت شبکه های اجتماعی، صرفا یک پروفایل دارید و مشغول وقت گذرانی هستید، باید بگویم که متاسفانه خود را بر بال های بخت و اقبال قرار داده اید و این استفاده خوبی از این ابزارها و دستاوردهای همکاری جمعی انسان ها نیست. شاید شما حتی بهتر از من در مورد انواع امکانات این ابزارها بدانید که حتما همینطور است اما می خواهم توجه شما را نه به چگونگی که به چرایی استفاده از آنها جلب کنم.
چرا باید از اپلیکیشن های شبکه های اجتماعی به عنوان موتور جستجوی حافظه جمعی استفاده کنیم ؟ چرا اپلیکیشن های شبکه های اجتماعی می توانند ابزار همانند سازی مسیر موفقیت انسان ها باشند؟ و چرا یک موتور جستجوی حافظه جمعی و یک ابزار همانند سازی در کم کردن گام های مورد نیاز در مسیر موفقیت فردی ما مهم هستند؟
شبکه اجتماعی لینکدین را در نظر بگیرید. کارشناسان ، مدیران و بنیانگذاران در آن پروفایل دارند و مشخص کرده اند که در مسیر موفقیت خود چه گام هایی را برداشته اند. چه تحصیلات دانشگاهی دارند ، کجا درس خوانده اند ، چه سابقه شغلی دارند، چه مهارت هایی دارند ، به چه گروه هایی علاقمند هستند و … این شبکه اجتماعی حجم عظیمی از داده ها در مورد مسیری که افراد در شغل خود طی کرده اند ذخیره کرده است و اگر امکان سخن گفتن داشت می توانست برای تک تک انسان ها ( با فرض اینکه آنها علاقه و مسیر شغلی خود را مشخص کرده اند ) نسبت به ترسیم مسیر ارتقای شغلی که موفقیت آمیز باشد اقدام نماید. شاید چنین چیزی فعلا در حد موضوع سریال های چون west world باشد اما حداقل می توانیم در میان این داده ها به جستجو بپردازیم تا حافظه جمعی شکل گرفته از مسیر های شغلی گوناگون و پارامترها آن را مورد بررسی قرار دهیم. افراد با میل خود این اطلاعات را در لینکدین به ثبت می کنند که نشان از میل فردی ما در ثبت تجربه فردی و شکل دهی حافظه جمعی دارد به همین دلیل این داده ها قابل اتکا بوده و استفاده از آن اهمیت دارد. دیگر مجبور نیستیم در مسیر های شغلی خود آزمون و خطا کنیم و می توانیم با ضریب اطمینان بالایی از لینکدین برای همانند سازی مسیر موفیت خود استفاده کنیم و همین موضوع موجب ذخیره انرژی زیادی خواهد شد.
مانند یک هد هانتر فکر کنید.
هد هانترها جستجو گر های خبره ای در دنیای کاریابی هستند. آنها به خوبی در ترسیم فضای کاری یک شرکت و نسبت دادن آن به کاندیدهای مناسب آن فضا و آن شغل ، ماهر شده اند. آنها باور دارند که هر فردی امکان ارتقای شغلی دارد اگر که فضای مناسبی برای او وجود داشته باشد و همچنین به خوبی می توانند برای فضاهای کاری مختلف ، کاندیدهای مناسبی را بیابند.
آنهایی که در شرکت های فناوری مشغول به کار هستند به خوبی درک می کنند که در بین دو شرکت که در یک صنعت فعالیت می کنند و یک موضوع کاری مشترک دارند نیز فضاهای کاری متفاوتی می تواند حاکم باشد و این بدان معناست که لزوما تسلط شما بر برنامه نویسی تضمین کننده موفقیت شما در یک شرکت فناوری نخواهد بود. به همین ترتیب ، کم و بیش در سایر شرکت ها نیز این موضوع حاکم است.
پس مانند یک هد هانتر ، حافظه جمعی ثبت شده در شبکه ها اجتماعی را به خدمت خود درآورید. از آن استفاده کنید تا مسیر ارتقای شغلی پیموده شده خود را ارزیابی کنید و مسیری که باید پیموده شود را مشخص کنید. از آن برای نتورک سازی استفاده کنید و در میان نتورک خود تجربیات و حافظه فردی خود از شغل خود را به اشتراک بگذارید و دایره متخصصینی که شما را در حافظه خود به خاطر سپرده اند را افزایش دهید. این برای شما فرصت های شغلی فوق العاده ای در آینده شکل خواهد داد ، فرصت هایی که برای بدست آوردن آن به تنهایی می بایست تلاش بسیار زیادی انجام دهید.
چه چیزی در هموار کردن مسیر موفقیت در شغل و حرفه ام بر عهده من هست و چه چیزی بر عهده من نیست ؟
فلسفه وجودی هر شبکه اجتماعی را قبل از استفاده از آن درک کنید. از خود بپرسید که این اپلیکیشن شبکه اجتماعی چه نوع داده هایی از حافظه فردی افراد را ذخیره کرده و در نهایت چه نوع حافظه جمعی ایجاد می کند. از خود بپرسید چرا این ابزار شبکه اجتماعی می تواند در مسیر شغلی من مفید باشد و در نهایت اگر برای سوالات بالا پاسخ های مناسبی یافتید از خود بپرسید چگونه این حافظه جمعی و امکانات این شبکه اجتماعی را می توانم به خدمت خود، برای هموار کردن مسیر ارتقای شغلی ام در آورم.
به یاد داشته باشید که موفقیت یک حس انفرادی از دستاوردهاست که لحظه ای شکل گرفته و برای تکرار آن تلاش زیادی نیاز است، اما این به این معنی است که اولا مجبور نیستیم همه این تلاش را به تنهایی انجام دهیم و دوما دلیلی وجود ندارد که حس موفقیت را در مسیر آن نیز تجربه نکنیم.
در بخش قبلی توضیح دادم که چگونه مانند هد هانتر ها فکر کنیم و مسیر موفقیت را برای خود با صرف انرژی کمتری هموار کنیم. اما بیایید حتی تنبل تر از این باشیم و بگذاریم هد هانترها بخش دیگری از کار را نیز بر عهده بگیرند. به کارهایی که باید انجام دهید این را نیز اضافه کنید. هد هانترها را در شبکه اجتماعی خود وارد کنید. بگذارید تا آنها امکان مانیتور پروفایل شغلی شما را داشته باشند. آنها دسترسی به فرصت های شغلی دارند که ممکن است در هیچ جایی آگهی نشده باشد. این فرصت های شغلی لزوما همیشه ویژه نیستند اما به صورت میانگین شرایط بهتری از فرصت های شغلی مشابه دارند و می توانند افزایش سرعت در پیمودن مسیر ارتقای شغلی به شما کمک کنند.
خوشبختانه در ایران نیز هد هانتر چه به صورت فردی و چه به صورت شرکتی فعالیت بیشتری نسبت به گذشته دارند و شرکت های بیشتری نیز برای همکاری با آنها در جهت جذب مدیران ، مدیران عامل ، کارشناسان ارشد و … از خود علاقه نشان می دهند. اگر مایل هستید که بدانید هد هانتینگ چیست و چگونه انجام می شود در مقاله دیگری درباره آن نوشته ام. در طول سال هایی که به عنوان مدیر منابع انسانی و کارشناس استعداد یابی فعالیت کرده ام به افراد زیادی کمک کرده ام که مسیر شغلی هموار تر و بهتری داشته باشند. فرصت های شغلی را می بینم که ویژه هستند و افرادی که این فرصت ها را بدست می آورند به معنای واقعی به موفقیت بیشتری دست می یابند بدون آنکه خود تلاشی برای کاریابی و جا به جایی داشته باشند.
دسترسی من به این افراد اغلب از طریق شبکه های اجتماعی بوده است ( لزوما صرفا اپلیکیشن ها شبکه های اجتماعی نیستند ) و به این دلیل به آنها دسترسی داشته ام که خود درک مناسبی از این شبکه های اجتماعی داشته و در آن اقدام های موثری داشته اند. امیدوارم شما نیز با درک فلسفه وجودی شبکه های اجتماعی گام های موثری برای تلاش کمتر و تمرکز بیشتر در ارتقای شغلی خود داشته باشید.